قضات شعبه دوازدهم دادگاه کیفری استان تهران صبح دیروز به دو پرونده تعرض در این شعبه رسیدگی کردند.
زن جوان وقتی با خواستگاری مردی مواجه شد اصلا تصور نمیکرد روزی دختر نوجوانش هدف نیت شیطانی پدر ناتنی اش قرار بگیرد و باردار شود.
نخستین پروندهای که دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد مربوط به پرونده آزار یک دختر ۱۱ ساله به نام مهسا بود.
یک ماه قبل بود که مادر مهسا با حالتی گریان و آشفته به پلیس آگاهی تهران رفت و ادعای تکاندهندهای کرد.
این زن که خجالت میکشید رازی را فاش کند از همسر دومش به نام محسن شکایت کرد.
مادر مهسا گفت: بعد از طلاق من و دخترم تنها بودیم تا اینکه با مردی به نام محسن آشنا شدم.
او ادامه داد:این مرد با ابراز علاقه به من باعث شد وقتی به خواستگاری ام آمد جواب مثبت بدهم ما با هم ازدواج کردم و مدت یک سال و نیم است که با همراه دختر ۱۱ ساله ام در خانه محسن زندگی میکنیم تصورم این بود میتوانم با این مرد خوشبخت باشم او مهربانی میکرد برای دخترم نیز دلسوزیهای زیادی داشت تا اینکه از مدتی پیش متوجه شدم دخترم رفتارهای عجیبی دارد مرتب از او سوال میپرسیدم چه شده است جوابی نمیداد! طفره میرفت! تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدم مهسا به افسردگی مبتلا شده است.
مادر مهسا گفت: خیلی نگرانش بودم ماجرا را با محسن هم در جریان گذاشتم او میگفت: نگران نباش مهسا خوب میشود تا اینکه با دلشوره زیاد خیلی صمیمی با دخترم حرف زدم و از چیزهایی که میشنیدم وحشت کردم مهسا میترسید حرف بزند تا اینکه خواست رازش را فاش نکنم و با گریه گفت که محسن چندین بار در غیاب من سراغ او رفته و آزارش داده است.
زن جوان به گریه افتاد و گفت: با شنیدن این ماجرا دنیا روی سرم خراب شد باور نمیکردم بخاطر اشتباه من دخترم صدمه دیده است از محسن متنفر شده بودم و برای حمایت از دخترم و مجازات این مرد شیطان صفت تصمیم به شکایت گرفتم.
به دنبال شکایت مادر مهسا، دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی تکان دهنده اعلام کردند نه تنها مهسا مورد آزار قرار گرفته است بلکه حالا باردار است با دستور قضایی پلیس سراغ محسن رفت و این ناپدری شیطان صفت را بازداشت کرد.
محسن که تصور نمیکرد راز شومش فاش شده باشد ابتدا خواست با ادعاهای گمراه کننده خودش را بی گناه نشان دهد، اما وقتی شنید مهسا باردار است و آزمایش ژنتیکی رازش را فاش میکند چارهای جز اقرار ندید و جرم سیاهش را گردن گرفت.
دفاعیات ناپدری شیطان صفت
محسن دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد تا در برابر اتهام سیاهش از خود دفاع کند.
در ابتدای جلسه مادر مهسا در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات زندگی اش گفت: چند سال قبل به خاطر اعتیاد همسر اولم از او جدا شدم و سرپرستی مهسا را به عهده گرفتم. بعد از چند سال به واسطه شوهر خواهرم با محسن که از همسر اولش جدا شده بود و سرپرستی پسر ۱۵ ساله و دختر ۴ ساله اش را به همسرش سپرده بود آشنا شدم و یک سال و نیم قبل با او ازدواج کردم.
او ادامه داد: مدتی پیش متوجه رفتارهای عجیب دخترم شدم. او دیگر حاضر نبود حتی برای لحظهای با پدرخوانده اش در خانه تنها بماند. وقتی با او صحبت کردم، فاش کرد چند بار شوهرم در غیاب من او را آزار داده است. مهسا میگفت: وقتی من به خرید یا حمام میرفتم محسن سراغ او میرفت و با تهدید او را آزار میداد. من اول حرفهای دخترم را باور نکردم، اما از حالت روحی او متوجه شدم که حقیقت را میگوید.
او در حالی که اشک میریخت گفت: این ماجرا تأثیر بدی بر روحیه دخترم گذاشته است و او دیگر قادر نیست به خوبی درس بخواند، به افسردگی مبتلا شده و مدام گریه میکند. دخترم حتی به شب ادراری مبتلا شده است.
با حرفهای تکان دهنده این زن، دختر ۱۱ ساله روبه روی قضات ایستاد و در حالی که اشک میریخت به تشریح سرنوشت تلخ زندگی اش پرداخت و از لحظههای ترس و دلهره با ناپدری داشت گفت. وی برای ناپدری اش اشد مجازات خواست.
مهسا گفت: من نمیدانستم باید ماجرا را به مادرم بگویم یا نه؟ همیشه از محسن میترسیدم فقط مراقب بودم در غیاب مادرم نزد شوهرش تنها نباشم تا اینکه مادرم فهمید من به هم ریخته هستم و سراغم آمد من خجالت میکشیدم به او حرفی بزنم، اما دیدم تنها راه خلاصی ام این است من هر شب کابوس میبینم و از همه مردها میترسم.
وقتی محسن در جایگاه ویژه ایستاد برخلاف همه روند تحقیقاتی خودش را بی گناه معرفی کرد و جرمش را انکار کرد. وی گفت: من مهسا را مانند دختر خودم دوست داشتم و او را آزار نداده ام. چون با همسرم اختلاف داشتم به دروغ چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است. مهسا با پسران غریبه در ارتباط بود و ممکن است از آنها باردار شده باشد.
این مرد درباره اعتراف اولیه اش به آزار دخترناتنی اش ادعا کرد تحت شرایط به هم ریخته روحی و روانی این اقرار را داشته است.
در پایان قضات دادگاه با توجه به ادعای بی گناهی محسن و اصرار مهسا و مادرش به اینکه این مرد عامل تعرض بوده است دستور دادند تا با آزمایش DNA روشن شود پدر فرزندی که مهسا در شکم دارد کیست؟!
ادامه جلسه دادگاه به بعد از اعلام نظریه آزمایش ژنتیکی موکول شد
در جلسه دیگری که صبح دیروز در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری برگزار شد قضات بهشکایت زن میانسالی رسیدگی کردند که با مراجعه به دادگاه مدعی شده بود همسر صیغهای وی به دختر کوچکش تجاوز کرده و حالا او باردار شده است. این زن به قضات گفت: ۴ سال قبل با مردی ۵۵ ساله که همسر و فرزند داشت عقد موقت کردم. من از ازدواج اولم ۳ دختر دارم آن موقع دختر کوچکم ۱۱ ساله بود. بعد از مدتی متوجه شدم دخترم عصبی و پرخاشگر و بیقرار شده است.
فکر میکردم به خاطر ازدواج من دچار این حالت و پریشانی شده است هر چه میپرسیدم جوابی نمیداد تا اینکه چند ماه قبل متوجه شدم مدام حالت تهوع دارد و بیمار است او را برای معاینه پیش دکتر بردم، ولی وقتی جواب آزمایشهایش را دیدم شوکه شدم. دخترم باردار بود. آن موقع بود که دخترم لب باز کرد و گفت که از مدتها پیش از سوی شوهر صیغهای من مورد تعرض قرار میگرفته است، اما از ترس حرفی نمیزده است. در ادامه مرد میانسال بازداشت شد و در حالی که منکر اتهام خود بود گفت: این مادر و دختر دروغ میگویند. حدود ۵ ماه قبل همسر اولم از ماجرای ازدواج موقتم با این زن باخبر شد و من مجبور شدم این زن را رها کنم و دیگر ارتباطی با او نداشتم حالا وی برای اینکه از من انتقام بگیرد چنین ادعایی را مطرح کرده است.
مرد متهم در ادامه گفت: زمانی که من به خانه این زن رفت و آمد داشتم متوجه شدم دخترش با پسری دوست بوده و با هم ارتباط دارند شاید آن پسر مسبب بارداریاش باشد. پس از اظهارات متهم، دختر نوجوان به قاضی پرونده گفت: من دوست پسر دارم، اما هیچ ارتباط خاصی با او نداشتم، اما این مرد از همان ۴ سال قبل که با مادرم ازدواج کرد مدام مرا مورد آزار و اذیت و تعرض قرار میداد. بدین ترتیب قضات دادگاه پس از شنیدن اظهارات طرفین پرونده دختر نوجوان را برای انجام آزمایش «دیانای» به پزشکی قانونی فرستادند تا مشخص شود جنین وی متعلق به مرد میانسال است یا خیر.